بهار 76 بود و من 16 سالم بود یک رای اولی به تمام معنا بودم سید محمد خاتمی کسی بود که اسمشو هیچ جا نشنیده بودم یه سید تقریبا خوش قیافه ملت از مملکت داری دولت به ستوه اومده بودند میگفتند سید محمد یه جور دیگه میخواد مملکت داری بکنه کوپونها رو گسترش میده خصوصی سازی رو کم میکنه همه چی رو ارزون می کنه تبلیغاتچیاش هی به هاشمی بد و بیراه می گفتند و می گفتند خاتمی یه حزب دیگه است افکار خاتمی یه جور دیگه است اینها هی گفتند هاشمی اخه خودشونو بالا کشیدند توی عالم بچگی واسه سید تبلیغ کردم من هم همین حرفائی رو که توی روزنامه ها و شب نامه ها در تبلیغ سید می نوشتند می خوندم و برای حمایت از سید حریص تر می شدم به سید رای دادم هر کی پرسید به کی رای دادی با کمال افتخار سرمو بالا گرفتم گفتم خاتمی سید محمد 20 میلیون رای آورد ملت شکه شده بودند خیلی ها فکر می کردند که رای به نفع ناطق نوری اعلام خواهد شد سید محمد بیست میلیون رای اورد البته در برابر ناطق نوری و دو تا رقیب نه چندان مطرح که مردم شناخت چندانی از کارنامه اونها نداشتند هاشمی شد عالیجناب سرخ پوش هاشمی شد عامل بدهی ده ها میلیارد دلاری هاشمی شد عامل تحریم 16 سال گذشت حالا وضع فرق کرده سید محمد رای به هاشمی رو رای به خودش میدونه دوم خردادیها چشم امیدشون به هاشمیه
همه آدمهای هوشیار می دونند که درصد بالائی از مشکلات اقتصادی مملکت علتش دلالان فرصت طلبی هستند که بی رویه وارد هر فعالیتی می شوند قیمتها را پائین و بالا می کنند و در آخر با وارد کردن یک ضربه اساسی به اقتصاد مملکت به یک دایره دیگری منتقل می شوند
تاریخ نگاران در تاریخ معاصر ما دو قحطی بزرگ را سراغ دارند که باعث مرگ میلیونها ایرانی در عرض چند سال شده است یکی در اواخر قاجار و یکی در پایان پهلوی اول در کتاب تاریخ تریاک و تریاکی [در ایران] نوشته کرمانی آمده است ( بنا به نوشته حسین کوهی کرمانی در اوایل انگلیسی ها تریاک ایران را خوب می خریدند وبه این ترتیب زارعان ایرانی دست از کشت گندم برداشته و به کشت تریاک پرداختند.) و این درست اتفاقی هست که در سالهای اخیر در افغانستان افتاده و کشت خشخاش در این کشور را چند برابر و کشت محصولات مفید را متوقف کرده در کنار این مساله تبدیل کاربری زمینهای کشاورزی حاشیه شهرهای کوچک و بزرگ و روستاها به زمینهای مسکونی در بازار سیاه مسکن که به دست دلالان زمین تشدید شده هم یک عامل عمده در کنار این مساله است
مسئله عجیبتر اینجاست که چرا دولت گندم را از کشاورز ایرانی 560 تومان نمی خرد اما برای خرید همین گندم از خارج 1200 تومان پول می دهد این یعنی تشویق کشاورز به نکاشتن گندم این یعنی اینکه آقای کشاورز زمینت را بفروش به این بنگاه دارانی که بیشتر از سوپر مارکت توی کوچه پس کوچه ها یافت می شوند زمین کشاورزی ات را بفروش به مهمانان همیشگی بنگاه های مسکن سرکوچه اش یا یک چیز به دردنخوری بکار که آنرا خوب بخرند حالا که تریاک نمی شود بعضی گیاهان اجق وجق شاید خریدار بیشتری داشته باشند
البته بهتره که بگم شاید مطالعه لینکی که بین این مطلب چند سطری گذاشتم برای دوستانی که می تونند حرف بزنند و می تونند تاثیر بذارند بهتر باشه