«و چقدر بدبختند اونهایی که باید نقش دزد و جانی و فقیر بازی کنند »
اینو شما نوشتی توی ... خیلی دوست دارم راجع به این موضوع باهات حرف بزنم بعد سوالهای احتمالی بعدی که ممکنه پیش بیاد رو هم اگه بلد باشم جواب بدم
ولی حیف که با وجود این که برای سولات جواب دارم به اون صورت امکانش نیست
اون وقت باید یه چند کلمه فهرست وار به عرض برسونم یه کمی گوشی دستتون بیاد
و منتظر سوالهای احتمالیت توی اون وبلاگی که دیدی باشم
ولی خواهش میکنم زود قضاوت نکن
اولا بنا به نظر بعضی از شیعه قبل از این که اهل این دنیا یواش یواش تشریف بیارن تو عالمی به نام عالم ذر داشتیم که اونجا با عملمون تا یه حدی آینده خودمونو رقم زدیم در واقع اونجا هر کس تا یه حدی به حد عملش قدرت روحی و و تا یه حد کمتری موقعیت زمانی و جغرافیایی خودشو رقم زده این قسمت رو بعدا اضافه کردم به اعتقاد بخش قابل توجهی از علمای شیعه و احتمالا اکثریت مطلق آنها انسان قبل از این که به این جهان وارد شود و به عبارتی نطفه اش منعقد بشود قبلا در جهان دیگری به نام عالم ذر به دنیا آمده و از آنجا سوابق و آثاری را از خود و درخود به جا گذاشته که تا حدودی شخصیت شخص را شکل داده است و او را تا حدی قابل پیش بینی کرده است شما دانش آموز بازیگوش و دانش آموز ساکت و درس خوان را در سرنوشت یکی نمی دانید حالا اگر یکنفر به دنیا نیامده اگر بفرمایند شمر است و فلان و فلان خواهد کرد خیلی عجیب نیست چون این گونه افراد انگشت شمار حتی اگر در ظاهر هم عمل زیبایی انجام بدهد باطن عملشان کاملا آشکار است
ولی راجع به سوالت راجع به بدبختی های مادی بیچاره ها؟؟؟! اینو به یاد داشته باش فقر یه چیز نسبیه و البته هیچ کس توی همه عمرش یه روال رو طی نمیکنه زندگی بدون پستی و بلندی وجود نداره اگه اونهایی که توی کلبه فقر و نداری اند چند جور مصیبت دارن اونهایی که تو قصر شیشه ای زندگی میکنن ممکنه چند صد جور مصیبت داشته باشند و البته برعکسش هم ممکنه ولی ما نباید با یه عکس که از اطرافمون می گیریم قضاوت کنیم اگه همه عمر سوژه مونو هم در نظر نگیریم لاقل لااقل لاقل به جای عکس یکی دو ساعت از سوژه هامون فیلم داشته باشیم
خواهرم از چند مورد محدود و نادر که بگذریم که اونها همه دراز مدت نیست کفر برای هیچ کس حاصل تحقیق و پژوهش نیست بلکه یک تصمیمه که نفس سرکش انسانهایی که از عالم ذر دارن خودشونو بدبخت میکنن گرفته
و من یرغب عن ملة ابراهیم الا من سفه نفسه
و چه کسی از دین ابراهیم رو میگرداند جز کسی که خودش را گول بزند
ضمنا همین جناب شیطان که ازش حرف زدی (دفاع کرده بود) برای یک گناه کوچیک رانده نشد بلکه کاملا سابقه دار بوده و سوابق بدی توی پرونده اش داشته و بعد هم که اون گناه معروفشه میکنه چهار تا گناه معروف دیگه هم میکنه اولا فخر فروشی و تکبر میکنه و میگه که اونو(آدم) از گل خلق کردی و منو (جن)از آتیش و من از اون برترم و این به خاطر خدا نبوده دوما فورا استغفار نمیکنه و بعد نا امید میشه و با وجود همه محبت های خدا که توی بهشت 6000سال شامل حالش بوده خدا رو متهم میکنه که منو گمراه کردی و قسم میخوره که آدم و نسل اونو تباه بکنه
خواهر من همه مردم و جونها اون آدمهای حقیری که ازشون حرف زدی نیستند
و هستند آدمهای که همه افتخارشون میراث باستانی و حافظ و سعدی که خوبند وبلاگ سکس و یانگوم و چیزای حال به هم زن مشابه نیست هر چند 10درصد یا خیلی کمتر باشند
نا امیدی از لطف و بخشش خدا از بزرگترین گناهانه و در کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب اول از همه اومده
خلاصه من اگه وبلاگ زدم خیلی حرفا دارم بزنم که با وجود داشتن چند تا وبلاگ هنوز موفق به گفتن همه شون نشدم مگه این که بعضی از هموطنهام و دیگرون مثل شما ازم حرف بکشند
با اجازه ت من این مطلب رو بدون ذکر نام شما توی یکی دو تا وبلاگ میگذارم
به امید دیدار مجدد شما البته با روحی آزاد و دلی آباد
منتظر سوالات بعدی شما هستم
اصلاح و ارائه مجدد در نهم خرداد 87
این مطلب جواب منه برای یکی از عزیزان که روی پست قبلی نظر داده و چند تا سوال توی وبلاگش داشته
علیرضا احمدی نژاد : پدرم اشتباهی بود چون خارج از دایره بود ! »
به گزارش انصارنیوز، یادداشت زیر، مطلبی است که علی رضا احمدینژاد، فرزند دکتر احمدینژاد درباره اساماسی تخریبی درباره پدرش نگاشته است :
"احمدینژاد در سال 1392: من نه استاندار بودم نه شهردار بودم و نه رئیسجمهور بودم من هیچکدام از اینها نبودم من فقط اشتباهی بودم!؟ "
فکر میکنم پس از پایان سریال مرد هزار چهره اولین پیامک طنزی که برام اومد همین بالایی بود، از این دست پیامکها کم به دست من نمیرسد و من هم مثل بقیه میخندم و برای دوستام میفرستم و...، اما نمیدونم این آخری چرا یه جورایی من رو به فکر وا داشت،... من اشتباهی بودم!
چند وقت پیش بابام (دکتر احمدینژاد) تعریف میکرد که یکی از این آقایون بهش گفته بود که میدونی مشکل شما چیه؟ و بعد ادامه داده بود که مشکل شما اینه که خارج از دایره هستی برای همین هم هست که چپ و راست، اصولگرا و اصلاحطلب {داخل دایرهایها!!} باهات اینطوری برخورد میکنند.
تو این سهسال به واسطه اخباری که به دست ما میرسید و شرایطی که یک نفر مثل من دارد واقعا به این نکته پی بردم که احمدینژاد اشتباهی رئیسجمهور شد! آخه نمیشود که یکی بیاید همینجوری بخواهد نونها رو آجر کنی، زنجیر اون دایره رو پاره کند و بخواهد که به سمت عدالت (به سمت عدالت) حرکت کند و نخواهد در این بین سهم دوستان داخل دایره را بدهد، کسی بیاید که نخواهد ...
خلاصه این که تو این دوره زمونه که اتحاد یک حرکت کمیاب اجتماعی است با کمی دقت میتوان شاهد شکلگیری یک اتحاد بزرگ اصولگرایان (+) اصلاحطلبان _ در جهت دوختن و اتصال نقاط آسیبدیده دایره و همچنین بیرون انداختن نفوذیهای احمدینژادی در دایره بود که خوشبختانه فکر میکنم این اتحاد تا سال آینده به 100% برسد.
احمدینژاد اشتباهی بود چون معادلات نباید اینجوری جواب میداد و اشتباهی بود چون صاحبان اصلی این انقلاب (مردم) حامی او بوده و هستند و اشتباهی خواهد بود تا وقتی بخواهد با مردم باش
بعضی وقتها واضحات اظهر من الشمس توسط غولهای رسانه ای و با پررویی تمام چنان وارونه می نمایند که انسان در مقام دفاع از حقایق غریب و مظلوم احساس شرمساری می کند
مسببین آتشی که سرسبزی درختان انبوه را در کام می کشد با صد زبان و زبانه گذرگاه آب را بدین سبب که مردمان را بر گرد خویش فراهم می آورد متهم می کنند
اره های برقی که در خشکسالی اینچنین با چرب کردن سبیل احمقهایی که خود بر سایه دل انگیز درختان سبز نشسته اند میزهای ریاست بادمجان السلطنه ها را با سرنگونی نخلستانها و بیشه ها قواره می کنند
همه و همه صدایی گوشخراش و بی وقفه را برای کر کردن گوش فلک پرداخته اند
آنان نفوذ پرستوها در سرزمین جان کبوتران چاهی را از حنجره الاغ و کلاغ نفرین می کنند
دامن خویش را که از خون دختران رز که در شیشه کرده اند رنگین شده و چشم خفاشان بی چشم و روی غارنشین را نیز می زند علم زیبایی خویش ساخته اند و بر رز سرخ می تازند که چرا خار دارد و بر لاله می تازند که چرا از ساقه های بریده اش خون می چکد
آنان که پوست انسان دباغی می کنند و بر چهره دیو می پوشانند
فتنه می سازند و بر نقاب خویش می نازند
آنگاه که پهلوان لاغر اندام و کوتاه ما برکاغذی بریده از درختان اقاقی میسوخت نمردن ماه را با هجوم قورباغه ها بر آب برکه برایمان تصویر کرد
وقتی دیوارهای غار غفلت را فرو ریختیم دشمن طلوع خورشید شدند که چشممان از حدقه به درآمد و این خورشید جلاد است
بتاب ای ابر سحرگاهان ای شبگیر تاریک
ما همه روزنه ایم
ارائه شده در 28 ام اردیبهشت 87
دیگر بهانه سفرم را من نگیر
حاجت نده دو چشم ترم را زمن نگیر
گفتند زائران تو دنبال حاجتند
پس حاجت پر از شرررم را زمن نگیر
می گفت قاطری شده اسبی کنار چاه
این گونه راحتم تو خرم را زمن نگیر
بیکارم عاشقم که برای تو آمدم
شغل دگر نده سفرم را زمن نگیر
چیزی نخو استیم و تو دادی سعادتی
پس گریه های بی اثرم را من نگیر
شکر خدا که نعمت بی حد به بنده داد
اما تو عشق در به درم را زمن نگیر
نشناختم اگر چه شها چاه جمکران
این کافشین شعله ورم را من نگیر
علاوه بر علاقه نداشتن استاد به پخش عمومی سخنانشان در بعضی از موارد
یک چیز دیگر هم در این قضیه میتواند خیلی دخیل باشد
انتقادات استاد از صدا و سیما :
استاد علیرضا پناهیان گفت: صدا وسیمای ما اگر به صورت علنی مردم را به گناه دعوت میکرد اشکالش کمتر بود از اینکه اکنون برای گناه زمینهسازی میکند.
به گزارش خبرنگار «شریف نیوز»، استاد علیرضا پناهیان در اولین گردهمایی سراسری مجامع وبلاگنویسی که در سالن اسوه برگزار شد، با اشاره به مباحث فرهنگی و لزوم هوشیاری مردم در مقابل توطئههای عوامل ضد فرهنگی، گفت: چندی پیش آخرین نفسهای ضدیت با ایمان و معنویت زده شد البته من سال یا مقطع خاصی مدنظرم نیست اما امروز ایمان و معنویت حرمت و قداست یافته است. امروز دیگر با هیچ علمی نمیتوان ایمان و معنویت را خرافه تلقی کرد و هیچ خودخواهی نمیتواند در مقابل معنویت بایستد.
استاد علیرضا پناهیان با بیان اینکه باید روش تبلیغات و دغدغهها به نسبت شرایط تغییر کند ادامه داد: اکنون دوره انحراف در ایمان است نه انحراف از ایمان و در میان افکار عمومی خصوصا جوانان دیگر نیاز به اثبات خدا نیست وباید سراغ مراحل بعدی رفت. اکنون خطری که جامعه را تهدید میکند مبارزههایی میان معنویت با معنویت و عرفان با شریعت و مبارزات دیگر از این دسته است.
وی با بیان مثالی گفت: اکنون در کشور ما اگر یک فرد ده سال کار فرهنگی کند، به عنوان عنصر فرهنگی شناخته میشود و به خاطر همین اشتباه ما اکنون با لشگری از عناصر فرهنگی که هوشمندی خاصی برای زمانشناسی ندارند مواجهایم. پناهیان درد زمانه ما را این دانست که برخی عناصر فرهنگی دشمنان مدرن را نمیشناسند و آگاهی و آشنایی حساب شده با نیازهای زمانه در مدیریتهای فرهنگی وجود ندارد.
وی عرصه فرهنگ، معنویت و فکر را نیازمند مدیریت و تدبیر دانست که چیزی فراتر از تجربه، سلیقه، و سلامت نفس است و با تاکید بر اینکه آن زمانشناسی که همواره مورد تاکید حضرت امام بود از مفاهیم کلیدی است اظهار داشت: اکنون دشمن دیگر نمیتواند جلوی گرایش معنویت رابگیرد پس به دنبال انحراف آن است و اکنون در دوره ما دیگر هیچ کس به مقابله علنی با دین برنمیخیزد چون نتیجه آن را تجربه کردهاند و به همین جهت روشهای مقابله کنونی آنان از همه خطرناکتر است.
این خطیب، ارایه دین بدلی، نزاع دین با دین، و مقابله غیرمستقیم با معنویت اصیل را از روشهای نوین دشمنان برای مقابله با دین اصیل عنوان کردو ادامه داد: برخی عناصر فرهنگی حساسیت خود را نسبت به خطرات زمانه از دست دادهاند و در همین میان دشمنان در پی راهکارهایی هستند که ما دیرتر به اهداف خود برسیم. در حالی که اگر پایهها زود مستحکم نشود، با همه حقانیتی که دین دارد دشمنان برای همیشه در پی نابودی شما برمیآیند پس در اینجا سرعت مهم است.
وی استفاده از نهادهای فرهنگی همچون آموزش و پرورش و صدا و سیما را در دوران کنونی انفعالی و حداقلی دانست و گفت: برخی کارشناسان ما به جای آنکه ابرو را درست کنند چشم را در میآورند و این در اکثر برنامهها مشهود است. میگویند کدام برنامه، میگوییم بگردید در کدام برنامه نیست. در یک فیلم توبه را به لجن میکشند و مذهبیهای ما غافل هستند و در فیلم دیگر برای اینکه ارتباط مرد با یک زن دیگر را تقبیح کنند، بی احترامی مادر به پدر را تبلیغ میکنند.
پناهیان فروپاشی بنیان خانوادهها را برای صهیونیستها بسیار مهم دانست و علت آن را جلوگیری از تربیت فرزندان در خانواده عنوان کرد و ادامه داد: تولیدات اکثر کارگردانان و نویسندگان ما به گونهای است که انگار از خانوادههایی بیرون آمدهاند که فقط در آن دعوا بوده است و بدین ترتیب رسانه برای عدم پذیرش احکام دینی بسترسازی میکند. بعد میگویند صدا و سیما که حرامی را حلال نکرده است!
وی هدف دشمنان را به تاخیر انداختن ایجاد جامعهای نمونه و وسیلهای آنان در این راستا را استفاده حداقلی ما از امکانات و ایجاد اصطکاک بین افکار عمومی وافکار دینی دانست و تاکیدکرد: صدا وسیمای ما اگر به صورت علنی مردم را به گناه دعوت میکرد اشکالش کمتر بود از اینکه اکنون برای گناه زمینهسازی میکند. به عنوان نمونه سن علاقه دختران و پسران در جامعه ما که مظاهر علنی فساد مشخص نیست به شدت پایین آمده و این صرفا مرهون زحمات دوستان در صدا و سیما است.
وی در بخش پایانی سخنان خود شرح حالنویسی را جزو اسناد تاریخی و فرهنگی جامعه دانست و تاکیدکرد: بنده به شرح حال نویسی در وبلاگ ارادت دارم چرا که در این عرصه میتوان خدمات زیادی به دین کرد.