دانیشماخ جُموش اولسا دانیشماماخ قیزیل دی ( اگه حرف زدن نقره باشه حرف نزدن برات طلاست
دانیشماخ باشارمیسان دانیشماماخ کی باشاریسان ( حرف زدن بلد نیستی حرف نزدنو که بلدی ) (ضرب المثل خوبیه البته به شرطی که باهاش کسی رو تحقیر نکنیم )
آدام اولمیان یرده گچیه عبدالکریم دیللر ( جائی که آدم نباشه به بز می گن عبدالکریم!)
دانیشماخ جُموش اولسا دانیشماماخ قیزیل دی ( اگه حرف زدن نقره باشه حرف نزدن برات طلاست
دانیشماخ باشارمیسان دانیشماماخ کی باشاریسان ( حرف زدن بلد نیستی حرف نزدنو که بلدی ) (ضرب المثل خوبیه البته به شرطی که باهاش کسی رو تحقیر نکنیم )
آدام اولمیان یرده گچیه عبدالکریم دیللر ( جائی که آدم نباشه به بز می گن عبدالکریم!)
دون داشا دون چسسحه ( به سنگ سنگ به کلوخ سنگ ) ( یعنی حرف یکی نیست چند تا دستور ضد و نقیضه ) کدومشونو گوش کنم
آدامنان اشح اولماسا اشحین بیری اولار بیر میلیون ( اگه یه سری آدمها خر نشن خر یکی یه ملیون میشه ) (البته به نرخ چند سال پیش ) ( ضرب المثل خوبیه به شرطی که باهاش غیبت کسی رو نکنیم )
ایصفاهان اوزاخ کیدیسی یاخین
( معنی اول :درسته اصفهان دوره ولی کرت و قناتش نزدیکه یعنی همون کرت و قنات اینجا هم هست ؛ اینجا هم میشه حساب کرد )
( معنی دوم : وقت زیادی نمونده تا موضوع روشن بشه )
کوتح بهشت دن گلیب ( کتک از بهشت اومده ، یعنی این که مردم از ترس جهنم می رن بهشت ) قبلنها برای کتک زدن دانش آموزا استفاده می شد یعنی مای نسل نیمه سوخته
قیزی قویدون بشیحه جاهازینی چح اشیحه (تقریبا میشه : دخترو بذار تو قنداق جهازو ببر به قشلاق )ولی بهتره بگیم ( دخترو بذار تو قنداق جهازش باشه با رززاق ) که البته کلا جهاز و مهریه سنگینه که یواش یواش داره جوونا رو از ازدواج دورمیکنه قدیما جهاز چهار تا ضرف و ضرف بود با یه جاروب مهر هم یه چیزی تو همین حدودا وقتی اینو میگیم که امام صادق عطری به خودش می زد که بعد از رفتنش بوش تو کوچه بود کسی نمی گه اون امام بود ولی وقتی جهاز و مهر حضرت بی بی فاطمه زهرا روحی و ارواح العالمین له الفدا رو می گیم بعضی ها می گن بابا دیگه اونا معصومم بودند شما معصوم نباش آفرین ایل و طایفه تو بفروش پول مهر خانومتو بده
اشحیی آدم الینجن آدام اوزی اشح اولار ( آدم تا بخواد خرو آدم کنه خودش یه پا خر میشه ) ( رفاقت کانون اصلاح و تربیت نیست باید دور رفیقی که نمی تونی عوضش کنی خط بکشی )
اولینن اولمح اولماز (یعنی با میت نمی شه مرد )
باجیون اولسین باجی سوز چوخ واقت یوخ ( خواهرت بمیره خواهر حرفم زیاده وقتم به باده )
می گن 2 تا زن همسایه صبح که همسرشون گله رو می بردند چرا می شینن تو کوچه حرف زدن تا عصر که شوهراشون برمی گشتند یکی به اون یکی میگه که حرفامون تموم نشد ولی وقت ورراجیمون تموم شد
سامان دوشدی زامان اولدی ضرب المثل فارسیش میشه ( کاه افتاد شاه مرد! )
می گن یه روز شاه دستور می ده که یه ده بیست نفر از ورراجترین زنها رو بیارن بندازن تو زندون انفرادی ببینیم باز هم حرفی برای گفتن دارن یا نه یه یه وقت از سقف سلول بغلی یه پر کاه می افته پائین بعد زنه برمیگرده می گه کاه افتاد بغلی فکر می کنه این گفت شاه (توی این ضرب المثل شخصی به اسم زمان ) افتاد بعد بلند می گه شاه افتاد شاه مرد که از صدای اونا زندانبان و لشکر و ملت همه خبر میشن و به گوش خود شاه هم می رسه که میگن شما مردی
بله بالا لاردان توح باجالاردان ( همچین بچه های تخس و نونوری رو باید از پنجره بریزیشون پائین ) البته چون قدیما خونه ها زیاد بلند نبود اینا چیزیشون نمی شد منظور اینه که باید سربسرشون گذاشت که اصولا کار درستی نیست آدم سربسر بچه مردم بذاره
ایستیسن بولسن عینالی نجور زیارتگاه دی باخ زائیرینه
اگه می خوای بدونی عینالی چه جور زیارتگاهیه زائرشو ببین
آدامی دوستینن تانیالار
آدمو از رفیقش می شناسن ( یعنی با هر کی رفاقت کنی یواش یواش خود اون میشی )
کافشین