بعضی وقتها واضحات اظهر من الشمس توسط غولهای رسانه ای و با پررویی تمام چنان وارونه می نمایند که انسان در مقام دفاع از حقایق غریب و مظلوم احساس شرمساری می کند
مسببین آتشی که سرسبزی درختان انبوه را در کام می کشد با صد زبان و زبانه گذرگاه آب را بدین سبب که مردمان را بر گرد خویش فراهم می آورد متهم می کنند
اره های برقی که در خشکسالی اینچنین با چرب کردن سبیل احمقهایی که خود بر سایه دل انگیز درختان سبز نشسته اند میزهای ریاست بادمجان السلطنه ها را با سرنگونی نخلستانها و بیشه ها قواره می کنند
همه و همه صدایی گوشخراش و بی وقفه را برای کر کردن گوش فلک پرداخته اند
آنان نفوذ پرستوها در سرزمین جان کبوتران چاهی را از حنجره الاغ و کلاغ نفرین می کنند
دامن خویش را که از خون دختران رز که در شیشه کرده اند رنگین شده و چشم خفاشان بی چشم و روی غارنشین را نیز می زند علم زیبایی خویش ساخته اند و بر رز سرخ می تازند که چرا خار دارد و بر لاله می تازند که چرا از ساقه های بریده اش خون می چکد
آنان که پوست انسان دباغی می کنند و بر چهره دیو می پوشانند
فتنه می سازند و بر نقاب خویش می نازند
آنگاه که پهلوان لاغر اندام و کوتاه ما برکاغذی بریده از درختان اقاقی میسوخت نمردن ماه را با هجوم قورباغه ها بر آب برکه برایمان تصویر کرد
وقتی دیوارهای غار غفلت را فرو ریختیم دشمن طلوع خورشید شدند که چشممان از حدقه به درآمد و این خورشید جلاد است
بتاب ای ابر سحرگاهان ای شبگیر تاریک
ما همه روزنه ایم
ارائه شده در 28 ام اردیبهشت 87