خیلی وقت بود به اون صورت سراغ شعر نیومده بودم ولی چه کنم که عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد و یکی مثل من هم نتونه در این مورد سکوت کنه
پرسیدم از یاری ، آن بد بود یا این؟!
یک عمر در سختی ، یا یک نفس بی دین....؟!!
گفتا که معلوم است ، پرسیدنت از چیست؟!.....
آهسته صحبت کن یا یک کمی بنشین...
گفتم که یک شیطان ، سب النقی کرده
آنهم در این اوضاع ، تا خود دهد تسکین
گفتا که اینها هم ، از پوچی اینهاست
از اینکه افتادند ، در چاهی از سرگین
از چاه بالا را ، آنگونه می بینند
عبرت بگیر ای دوست ، ای چشم عبرت بین
گفتم که آخر او شاهین بود اسمش
او با هواپیما از رٌم رود تا چین
گفتا مثل باشد زلفـــٍ علی بعضا اسم کچل باشد
یا اینکه می بینی ناکس تر از کرکس مانند آن شاهین