در یک گروه مجازی دیدم همگروهی ها مشغول بحث و جدل در مورد شخصیتهای سیاسی احزاب محبوبشون بودند گفتم بد نیست بنده هم یک توضیحات مختصری بدهم
اولا تفاوت اساسی شیعه با برادران اهل تسنن شخصیت محور بودن یا ولایت محور بودن است به طوری که اهل تسنن همه ی صحابه پیامبر را همچون ستاره گان آسمان در یک شان و رتبه و جایگاه می دانند و اقتدا به هر کدام از آنها را مایه رستگاری و یافتن راه می شمارند و حضرت علی را با دیگر صحابه همچون زبیر و عایشه و ابوبکر و عمر و طلحه الخیر ... که همیشه در کنار پیامبر بوده اند در یک شان و رتبه می دانند و معیار ایشان برای شناخت حق حضور در اطراف پیامبر و داشتن خطابی از پیامبر به ایشان می باشد اما شیعیان بر این باورند که حتی اگر علی ابن ابی طالب علیه السلام تنها صحابه متفاوت با دیگران باشد ملاک حق و باطل بودن با علی است چون وصی پیامبر و داناترین فرد به قرآن مجید به اعتراف تمام مسلمین و نزدیکترین فرد به پیامبر و مصداق انفاس نبی در آیه مباهله و تنها میراث دار و سفارش شده ولایت از روز غدیر و پدر نسل پیامبر و همسر زهرای مرضیه سلام الله علیها و واجد والاترین معیارهای خلیفة اللهی است و اگر تمام صحابه و همسران پیامبر موضعی بگیرند فقط تائید نکردن علی برای ابطال موضع آنها کافی است چه برسد به مخالفت
ثانیا در مورد شخصیت ها هم ملاک چگونگی عملکرد و نزدیکی آنها به اصول مکتب است و نه رفاقت و نزدیکی و حتی نسبت فامیلی به پیامبر یا امام که زن لوط نبی در قرآن سمبل کفار و آسیه زن فرعون در همان قرآن سمبل و الگوئی همیشگی برای همه مومنان تاریخ است
ثالثا انقلابی که مبنای آن در مبارزه با طاغوت و آمریکا و یک کلمه از دو کلمه امامش مبارزه با آمریکاست قطعا نمی توان جریانی را که اهل رابطه با آمریکاست و نسبت به آرمانهای اولیه انقلاب بی تفاوت است به عنوان شخصیت های انقلابی بررسی کرد اما با توجه به حضور این افراد از ابتدای انقلاب در بدنه مسئولیتهای نظام بررسی اینها هم خالی از لطف نیست
و اما بعد
در مورد شخصیتهای به اصطلاح اصولگرا و به اصطلاح اصلاح طلب، هرچند انقلاب ما شخصیت محور نیست و ولایت محور و حقیقت محور هست اما بد نیست یک نگاه مختصر و یادآوری کوتاهی از لیست شخصیتهایی که خط فکری شان قابل تقسیم به این دو خط هست داشته باشیم که ثابت کنیم حتی از این لحاظ نیز برخی از مدعیان چیزی به جز دروغ در چنته ندارند
و اما شخصیت های به اصطلاح اصولگرا
اولا ما به جز افراد انگشت شمار و محدود هیچ شخصیتی را به عنوان شخصیت اصولگرای مطلق قبول نداریم
چون خیلی ها اول ادعای اصولگرایی داشتند اما نبودند و یا بعدا عوض شدند مثلا
قسمتی از سرلیست اصولگرایان در مجلس ششم همین آقای هاشمی با همه ادعاهاش که خودش رو از امام خمینی مبارزتر می داند و آقای روحانی بودند و علیمطهری که تا مجلس هشتم و تقریبا تا حدودی نهم از نظر شناسنامه ی حزبی اصولگرا بودند الان کجا هستند اینها کاری ندارم
مبارزات آقای هاشمی قبل از انقلاب چه بوده و آیا دستگیری های ایشان برای تهیه اسلحه و حمایت از بقول خودشان جوانهای مومن و آگاه مجاهدین خلق و انقلاب "که قبلا یکی بودند" و بعدها به دو شاخه نظامی «بیرون نظام» و شاخه سیاسی «درون نظام» تبدیل شدند بوده از محل وجوهات شرعیه و شخصی و واقعا اصولگرا بوده یا داشته شوخی میکرده و از همون اول در خط رابطه با آمریکا بوده و لو نمی داده یا نه بماند و در کل به فرموده امام بعد از ماجرای ترور مشکوک اشاره کردند که زنده بودنش رو مدیون انقلاب هست:«کور دلان بدانند هاشمی زنده است چون انقلاب زنده است»
اما شخصیتهای اصولگرایی که با خونشان اصولگرا بودنشان رو امضا کردند
شهید رجایی و شهید باهنر که توسط تیم شاخه ی سیاسی سازمان مجاهدین انقلاب (کشمیری ، بهزاد نبوی ، سازگارا و حجاریان ) به شهادت رسیدند
و شهید لاجوردی عزیز که وقتی داشت اسناد دست داشتن اینها در ترور رجایی و باهنر رو لو می داد به شهادت رسید «وصیتنامه شهید لاجوردی»
اما آیات عظام مکارم شیرازی مهدوی کنی، علامه مصباح یزدی، «هاشمی ظاهرا» آیت الله یزدی، آیت الله نوری همدانی و آیت الله جنتی«پای ثابت شورای نگهبان از ابتدا» که همه مورد وثوق امام راحل و تشکیل دهنده گان هسته اصلی انقلاب بودند
اما در مقابل شخصیت سازی ها و شخصیت پردازی ها لیدرهای شناخته شده جریان خاصی که به اصطلاح اصلاح طلب گفته میشند مشهور هستند امثال آقای موسوی رو می بینیم که تا 38سالگی و پیروزی انقلاب در آمریکا بوده حالا به گفته شهید آیت اونجا در تشکیلات ضاله فراماسونری بوده یا نه بماند و چرا شهید آیت که گفته بود در روز رای اعتماد اسناد این موضوع را به مجلس می آورد هرگز به مجلس نرسید و در مقابل شهربانی گلوله باران شد بماند این آقای موسوی حتی یک روز سابقه زندان و تبعید و مبارزه با شاه قبل از انقلاب نداشته
اما در مقابل
علاوه بر شخصیتهای بزرگی چون شهید آیت دبیرکل حزب جمهوری اسلامی، و شهید دیالمه، که مخالفت علنی خودشون رو با موسوی اعلام کردند حاج احمدآقا یکی از مبّرزترین شخصیتهای خط اصیل انقلاب هست که اطاعت محض علنی ایشان در مقابل مقام عظمای ولایت و رنج نامه و مواضع ایشان در مقابل آقای هاشمی و ... شهره خاص و عام هست
البته متاسفانه پسر ایشان «سیدحسن» هم مثل پسر آقا مصطفی «سید حسین»کاملا بر خلاف پدرانشون از آب دراومدند «البته تغییر کردند» که میشود از اینها به عنوان چهره های به اصطلاح اصلاح طلب یاد کرد
باز ما در مقابل آقای سیدمحمد خاتمی رو داریم که باز سوابق مبارزاتی روشنی نداره و تقریبا اصلا نداره
و آقای کروبی که سوابق زندان و مبارزه شون بر علیه رژیم مربوط به سال 88هست البته تا جایی که بنده اطلاع دارم
اما نسل دوم مسئولین افرادی مثل آقای ظریف که حتی در زمان جنگ هم در ایران نبودند و سوابق مبارزاتیشون از همه خانواده های شهدا کمتر هست در شرایطی که بزرگان و نوابغی مثل شهید چمران با اون عظمت علمی از آمریکا آمده بود و حتی بعد از وزارت در خط مقدم می جنگیدند امثال ظریف و یاسر هاشمی و مهدی هاشمی و ... به عنوان نخبگان مملکت در سوراخ موشهاشون در ینگه دنیا بوند
باز در مقابل نسل دومیهای ما کسانی مثل دکتر جلیلی که جانباز هست و دکتر احمدی نژاد که سابقه قابل قبولی در جبهه در کردستان دارند
البته در دو طرف شخصیتهای متعدد دیگری هم هستند که هی رنگ عوض کردند و میشود به آنها هم حزب بادی گفت و البته اکثرا در اندازه ای نیستند که وقت شریف شما رو به خاطرشان بگیریم
حسن آقامیری، ورژن 2015
Hasan aqamiri version 2015
حالا یک خانمی به اصطلاح شما علنا به شوهرش خیانت کرده اولا به شما چه ؟! این خانم را پیش خودم بیاورید در خلوت نصیحتش کنم درست بشود ثانیا حالا یک به اصطلاح خیانتی شد فوقش پدر برای بچه احساس پدری و مسئولیت نمیکند و در دلش میگوید احتمالا این بچه او نیست و از پاره شدن کاندوم به وجود آمده است شاید هم اصلا کاندوم نگذاشته بودند تا بیشتر حال کنند، مگر چه میشود؟ اصلا بچه یعنی دردسر! اصلا آزمایش ژنتیک را برای چه گذاشته اند الان علم پیشرفت کرده بچه باید به همان بابایی که شبیه او هست برسد
بگذارید خانمها آزاد باشند تا هر کس که خدا به او لیاقت و پول و قدرت بیشتری داده زیباترین خانمها را تصاحب کند اصلا دلش خواست برای خودش حرم سرا و کاباره ی شخصی درست کند چرا ازدواج را شانسی میکنید با این وحشی بازی ها اگر کاباره نباشد فساد به اجتماع کشیده میشود!
یا مثلا یک خانمی میخواهد سقط جنین یا به اصطلاح شما قتل فرزند بکند، به خودش مربوط میشود بچه خودش است چرا آزادی ها را محدود میکنید؟!
چرا خانمهای آزاد را از بی حجابی میترسانید؟! مفتی های داعش جهادِ زنا و جهاد لواط را آزاد کرده اند آنوقت شما در قانون های 1400 سال پیش دست و پا میزنید نمیگذارید شیعه پیشرفت بکند همین کارها را میکنید که پیشرفت نمیکنیم مگر حضرت علی اینگونه عمل میکرد حضرت علی می بخشید شما هم ببخشید حضرت علی حتی ابن ملجم را هم بخشید فقط امام حسن و امام حسین نتوانستند این آدم را نگه دارند و در زندان خودکشی کرد!
فکر میکنید خدا به خاطر یک تار موی اضافی ابرو مردم را به جهنم میبرد و همیشه میسوزاند؟! وای بر شما! در کجای قرآن آمده است که به خاطر یک تار مو کسی را خواهم سوزاند آنهم ابدی؟! چرا به خدا بهتان می زنید ؟!
من خودم یک ملای سید را دیدم که سنگ پرت میکرد آیا سنگ پرت کردن کار خوبی است؟! این چه اسلامی است این چه قانونی است؟! اینهمه به پیغمبر سنگ زدندآیا او هم سنگ زد؟! پیغمبر فقط با نیزه و شمشیر با یهودی های داخل مدینه به خاطر خیانت جنگید و بعضی از آنها را کشت و بقیه را تبعید کرد و گر نه پیغمبر از این کارهای بد انجام نمی داد و با دشمنانش مهربان بود
یا در مورد مسائل اقتصادی
من با این که به قانون عمل میشود یا نمیشود کار ندارم با خود قانون کار دارم!
واقعا دزدها از قانونی که انگشت قطع میکند و یک عمر معلولیت می آورد مهربانترند
پس کار فرهنگی را برای چه گذاشته اند؟! اصلا تنبیه آدمها کار خوبی نیست ! چه برسد به یک همچین وحشیگری هایی!
چرا اینهمه خشونت را ترویج میکنید؟!
چرا اینهمه افراطی گری میکنید؟!
این چه قانونی است؟!
به فرض هیچ دزدی دیگری نشده باشد حالا آقای مه آفرید خسروی سه هزار میلیارد وام گرفته بود پس نداده بود باید کمک میکردید تا توبه کند، چرا باید اعدام میشد؟ چرا باید یک عمر یک خانواده بی سرپرست میشد؟
یعنی داعش از خدایی که اینهمه اعدام وخشونت را ترویج میکند مهربانتر است!
بعضی ها اصلا جنبه ندارند خوشی دیگران را ببیند
شما با کاخ و ویلا و ماشین مردم چه کار دارید ؟!
حالا یکی با یک ماشین چند میلیون دلاری دارد در خیابان به خانمهای جوان کمک میکند تا زودتر برسند چرا حسادت میکنید؟! اولا از کجا معلوم با عرق جبین و زحمت این ماشین به دست نیامده باشد؟ حتما لیاقتش را دارد حالا حتما هیچ فقیری نبوده که به آنها کمک کند شاید هم کمک کرده دیگر فقیری نمانده حالا یک ماشین خیلی گران قیمت گرفته ثانیا اگر از مال مردم خوردن هم باشد باید با کار فرهنگی او را متحول کرد اینها معمولا یک شب به کما می روند و آن دنیا را میبینند بعد خوب میشوند و اموالشان را هم در راه خدا به فقرا انفاق میکنند... چرا اینقدر سخت میگیرید شما؟!