بله آقای رئیس جمهور ما می ترسیم ما می لرزیم !
و ممنون از این که پیشنهاد کردید به جهنم، برویم یک جای گرم!
و قطعا به پیشنهادتان فکر می کنیم!
ما ترسوهای سیاسی و فرهنگی هستیم!
ما ترسیدیم وقتی دیدیم شما میخواهید مقداری از آبروی خودتان را فدای به حاشیه رفتن اخبار روز کشور کنید فدای به حاشیه رفتن جریمه شدن کشور برای کرسنت فدای پرونده مهدی هاشمی فدای سقوط آنتونوف فدای خروخ قطار از ریل فدای خبر تشدید تحریم ها ...
ترسیدیم وقتی دیدیم میلیاردها دلار سرمایه گذاری هسته ای مملکت و نتیجه سالها تلاش و خون دانشمندان هسته ای برای دریافت قسطی چند صدمیلیون دلار از صدها میلیارد دلار پولی که بلوکه شده و دولت آمریکا با بلوکه کردن یک بنیاد ایرانی دیگر هم آن مبلغ ناچیز را پرداخت هم بیش از پیش به ریش ایران و ایرانی خندید
ما بیشتر ترسیدیم وقتی دیدیم رئیس جمهور کشورمان چند ماه بعد از کابوس اصابت یک فروند لنگه کفش به شیشه خودروی حامل ایشان در بازگشت از سازمان ملل، در سفر داخلی اهواز پشت کیف های ضد گلوله پنهان میشود چون خاطره احمدی نژاد در مرز صهیونیستها بعد از ترور ناموفق و منجر به شهادت محافظ در سیستان هنوز در ذهنمان هست
ما ترسوتر شدیم وقتی وندی شرمن گفت دروغ و نیرنگ در دی ان ای ایرانیان است و آقای ظریف باز هم به او لبخند زد و شرمن در دلش به وزیر خارجه ما خندید! ما از تبسم هایی که در صحنه بین المللی خرج مسخره شدن عزت ملی مردم ایران میشود نگرانیم
ما بیشتر ترسیدیم وقتی آقای ظریف گفت آمریکا میتواند با یک بمب سیستم دفاعی ما را از کار بیاندازد و بعد با این اعتقاد مسخره لبخندهایی را که برای همه دنیا معلوم بود از روی ترس است تقدیم وندی شرمن و اشتون کرد
ما ترسوتر شدیم وقتی شما برای سبد کالایی که داشت در انبارهای بزرگ احتکار سیاسی می پوسید صف های هزاران نفری به راه انداختید و تا دشمن به سی و پنجمین جشن انقلاب ما بخندد و مردم ما را و با تصویر کشته های صف دریافت غذای رایگان با گرسنگان سومالی در یک ردیف قرار دهد و بگوید با صدقه ای که به ایرانیان دادیم توانستند بین مردم غذای رایگان پخش کنند
ما بیشترترسیدیم وقتی که دیدیم شما با پول خزانه ای که می فرمائید خالی است میلیاردها تومان صرف استخر نهاد ریاست جمهوری می کنید و با همان پول خزانه خالی ریخت و پاشهای دولتی را هر روز بیشتر از دیروز به رخ مستضعفین می کشید
ما بیشتر ترسیدیم وقتی وزیر فرهنگ شما پای آواز خوانی زنان نشست وقتی صدای منتقدین به دولت را در دادگاه امنیت ملی خفه کردید اما توهین به ائمه را حتی با هیئت جرائم مطبوعاتی پاسخ ندادید
لرزیدیم وقتی در سال فرهنگ جلوی انتشار کتاب اسرار شهید آیت گرفته شد اما به نویسنده گان طاغوتی و ضد اسلامی نه تنها مجوز داده شد بلکه تقدیر شده و یارانه فرهنگی اعطا گردد و ما ترسیدیم از اینکه شما فقط حقوقدان بودید و نه سرهنگ اما اینهمه آزادی عنایت فرمودید.
ما ترسیدیم از اینکه شما بدون اینکه حتی داس داشته باشید فقط با کلید اینهمه نیروهای ارزشی را درو کردید و میدان علم و اقتصاد و فرهنگ را به بقایای فتنه 88 تقدیم فرمودید
ما ترسو هستیم می ترسیم از اینکه دیگر حتی خون علی خلیلی ها هم ارازل و اوباش را متوقف نکند شما چند روز پس از شهادت علی خلیلی که برای دفاع از ناموس مسلمین کشته شد فرمودید با زور نمیشود کسی را به بهشت برد! و ما هنوز بهت زده ایم که منظور شما از زور چیست؟!
ما از وضعیت قشر مستضعف و یا همان به قول خودتان شهروندان آسیب پذیر ترسیدیم وقتی قیمت حاملهای انرژی برق آب بنزین و... 30 درصد افزایش یافت اما یارانه اش به جای جیب مردم برای توسعه اختصاص پیدا کرد توسعه ای که بدون پرچم عدالت نابرابری ها را به شدت افزایش می دهد
ما ترسیدیم و ترسوتر شدیم از تدبیری که تبدیل به تحقیر شد و از امیدی که در مزار قلم قطعه 26 آرمید
ترسیدیم از این که هر روز قسمتی از خط قرمزهایتان را فراموش میکنید تا این بار بگوئید تنها خط قرمز ما منافع ملی است باشد باور می کنیم اما می ترسیم این خط قرمز هم مثل ارزشها و دستاوردهای هسته ای از جیبتان بیافتد و دیگر هیچ خط قرمزی به جز آنچه در درونتان پنهان است نداشته باشید.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا برحمتک