یک یادداشت برای جوانی که در وبلاگش ادعا کرده بود امروز از همیشه تاریخ ایران بدتر است
سلام مخاطب بدبین من
ادعا کردی که امروز :
شاید بدترین دوران تاریخ ایران باشه
این خلاصه تاریخ ایرانه قشنگ بخون و مثل مرد همین جا جواب بده امروز از کجای همه تاریخ گذشته ایران بدتره !
از دوره هخامنشی که به تحریک استر و حماقتهای خشایاشا یه قتل عام خیلی بزرگ شد که الان سالگردشو یهودیا جشن می گیرند و توی کتاب مقدسشون هم اومده فقط یه کم راجع به جشن پوریم بخون
از دوره اشکانی و پارتی که یونانیها ایرانو گرفتند و قتل عام کردند و یه اثر درست از دویست سالش باقی نمونده
از دوران ساسانی که فقط درباری ها حق باسواد شدن داشتند و سربازها رو مثل اسیر به هم زنجیر می کردند که آخر سر توی چند تا جنگ جلوی چهار تا عرب شکست بخورند
از دوران اموی و عباسی و غزنوی و سامانی که خون شیعه و کل مردم ایران حلال بود
از دوران مغول که مثل دوران هخامنشی برکه ها و تالابهای خون توی ایران درست کردند و از سر مردم شهرها مناره ساختند
حالا صفوی و زند رو با همه مصیبتهاش قبول کنیم
از دوران قاجار بدتره که نزدیک یک سوم خاک ایران رو تقدیم دشمن کردند و بیشتر به فکر شکم و زیر شکمو اروپا گردیشون بودند
از دوران رضا شاه که ایران بین روس و انگلیس و کفتارهای دیگه سه تیکه شد و ده ملیون نفر از مردم ایران یعنی نزدیک به نصف از گرسنگی و قحطی مردند و حجاب زنها رو به زور از سرشون کشیدند و به زور سرنیزه مثلا بهشون آزادی دادند
یا از زمان محمد رضا که سرسبزترین قسمتهای شمال تهران یعنی سعد آباد رو کاخستان خودش کرد و علاوه بر همه چیزهای طلائی و نقره ای کاخش روی تخت خوابی که روکش تشکش هم طلا بود که خودم از نزدیک طلاهای سائیده شده اونو دیدم خوابید و جنگلهای شمال رو ملک همایونی اعلام کرد که طلاب حوزه علمیه قم رو از پشت بوم مدرسه فیضه به زمین انداختند و فقط هزاران نفر رو توی قیام 15 خرداد قم و 30 هزار نفر رو به اعتراف رسانه ضدانقلابی و هوادار رژیمی مثل BBC توی میدان ژاله کشتند و صدها هزار نفر مفقود الاثر شدند از کجاش بدتره
هیناب دنن ؛قهحطدلیغ ایللرینن
ریضا شاهین اوزون سیبللرینن
کندیمیزین یاری کلیدلرینی
آدی داما قردی ایجیدلرینی
باداملاین قابیخلاین اییبلر
آغیز یارا فقط یاری دییب لر
گنه قوتولماموش اونون قاداسی
قحطلیغ اولدی اون بش ئیل سوراسی
ادامه شعرو حتما ببینید ادامه مطلب
صندوق نظر ات شما
دوکاندار آلتی بارماغین باباسی
گورر کی آجلیغا عولور بالاسی
یاواشجا گوم توچور طلیس لرینه
وداع ادر سورا انیس لرینه
دیئر کی قونشونو چاغیر دنن گل
بو بوغدادی آپاردی دارتا اول
بیزه بیرآز چورک ورن ؛گلنده
ورر کی قالماسین قاداسی سنده
گدیب سورا آجینان عولدی یولدا
یادا اوتاندیغنان عولدی یولدا
او واق دا ملا مرتضی ده گتدی ؟!
مین اوچ یوز ییرمی دورده رحلت ادی ؟!!
محرمین دادی او ئیل بولیندی
جماعتین گوناهلاری سیلیندی
بو گونده قدر نعمتی بولنلر
بیر آز گوجادی هاردا سوز گولنلر
بو واخدا کافشین یالان دانیشماز
یالان دسه مخاطبی آلیشماز
سوروش ددیمم گوجالارین دیلین جن
کیتابداچی قهحطلیغی سیلین جن
هر زمان وقت داشتید برای شنیدن ماجرا حتما پای صحبت پیرمرد یا پیرزنی که بالای 70 سال داشته باشد بنشینید
www.kafshin.dxd.ir وبگاه اشعار کافشین
www.tamiia.dxd.ir وبگاه روستای تیمورلو
بسم الله الرّحمن الرّحیم
هیناب دنن ؛قهحطدلیغ ایللرینی
ریضا شاهین اوزون سیبللرینی
کندیمیزین یاری کلیدلرینی
آدی داما قردی ایجیدلرینی
باداملاین قابیخلاین اییبلر
آغیز یارا فقط یاری دییب لر
گنه قوتولماموش اونون قاداسی
قحطلیغ اولدی ئییرمی ئیل سوراسی
آقا ما هر قدر می خوایم این به اصطلاح حرفای 30 یا 30 رو بی خیال بشیم نمی ذارن هر قدر می خوایم حرفای غیر روشن فکرانه و غیرقانونی نزنیم اجازه نمی دن
چطور اجازه نمی دن رو خودتون بهتر می دونین
1388/7/10
یادم هست زمانی آقای خامنهای بهعنوان رئیسجمهور تشریف بردند مشهد برای سخنرانی، در آن زمان محتشمیپور وزیر کشور بود. او دستور داد تا از سخنرانی آقا جلوگیری کنند چون میگفتند سخنران باید از وزارت کشور مجوز داشته باشد و آقای خامنهای بهعنوان رئیسجمهور از وزیر کشور مجوز دریافت نکرده بود
تعجب نکنید این قسمتی از تاریخ این مملکت است که از زبان اسرافیلیلان نقل می شود
بله همان هائی که دهان قانون را سرویس کرده اند و فکش را آسفالت نموده اند تا چند ماه پیش یک پاراگراف حرف نمی زدند مگر این که این کلمه را + کلمه های مظلوم دیگری چون آزادی و ... در آن استفاده کنند
چند سوال
آقای موسوی و عالیجنابان دیگر
شما که این چنین به قانون ارادت داشتید که اجازه سخنرانی بدون مجوز از وزارت را به رئیس جمهور کشورتان ندادید در حالی که در زمان طاغوت هم او در مشهد سخنرانی می کرده و احتمالا تا زمان شما هیچ گاه در زادگاه خود چنین فضاحتی را در برابر سخنرانی اش به چشم ندیده بود
چرا خود بدون مجوز سخنرانی می کنید و بیایه های تحریک کننده می دهید ؟
چرا فردای انتخابات ادعای شعبده بازی کرده و کمیته صیانت از آرا تشکیل دادید ؟
چرا گروه های خود مختار و ژله ای تشکیل دادید ؟
با چه مجوزی مردم را دعوت به تظاهرات و پس گرفتن حقوق کردید ؟
امروز نظرتان در مورد ادعای تقلب و... که فرمودید چیست ؟
به نقل از خودم در وبلاگ ( عدالتخواهی )
حاشیه مقاله
( امپراتوری ناتوان اما باشکوه؟! )
عناوین فرعی
( سلمان جاسوس اعراب یا جاسوس ایرانیان؟! )
( دین قربانی جنگ زرگری پان ترک و پان فارس )
مسأله بسیار عجیبی که متأسفانه ذهن کمتر کسی را به خود مشغول می کند برخورد دوگانه و یک بام و دو هوا با دو شخصیت تاریخی سلمان و بابک خرم دین است که هم پان ترکیستها و هم پان فارسیستها موضع مشترکی در قبال آنان اتخاذ کرده اند گروه هائی که علی از ظاهر از کارد و پنیر با هم بدترند و علی الخصوص پان ترکها که متأسفانه برای تحریک فارسها اعراب را بر فارسها برتری و رجحان می دهند و فارسی را زبانی شرم آور و عربی را نهایت هنر می شمرند و بعضا یا کلا فارسی را لهجه ( فکر کنم حدود پنجاه و چهارم عربی ) می دونند
یادم می آید زمانی در دانشگاه پیام نور تبریز با آقای دکتر فیض اللهی وحید که برای اخذ مدرک دوم یعنی کارشناسی زبان فارسی در کلاس دکتر نعمت الله موسوی با هم بودیم و مباحثی با هم داشتیم از جمله که ایشان که از اساتید زبان ترکی در دانشگاه آزاد تبریز بودند تلویحا می گفتند سلمان یک صحابه ساختگی هست ایشون که گویا بنا به سن تقریبا بالائی که دارند مراوداتی با استاد پور پیرار داشتند می گفتند که فارسها ( که معلوم نیست کدوم فارسها رو می فرمودند ) 150 صحابه جعلی به صحابه پیامبر خاتم صلوات الله علیه و آله اضافه کردند
نظر شما چیه
حاشیه مقاله
( امپراتوری ناتوان اما باشکوه؟! )
عناوین فرعی
( سلمان جاسوس اعراب یا جاسوس ایرانیان؟! )
( دین قربانی جنگ زرگری پان ترک و پان فارس )
مسأله بسیار عجیبی که متأسفانه ذهن کمتر کسی را به خود مشغول می کند برخورد دوگانه و یک بام و دو هوا با دو شخصیت تاریخی سلمان و بابک خرم دین است که هم پان ترکیستها و هم پان فارسیستها موضع مشترکی در قبال آنان اتخاذ کرده اند گروه هائی که علی از ظاهر از کارد و پنیر با هم بدترند و علی الخصوص پان ترکها که متأسفانه برای تحریک فارسها اعراب را بر فارسها برتری و رجحان می دهند و فارسی را زبانی شرم آور و عربی را نهایت هنر می شمرند و بعضا یا کلا فارسی را لهجه ( فکر کنم حدود پنجاه و چهارم عربی ) می دونند
یادم می آید زمانی در دانشگاه پیام نور تبریز با آقای دکتر فیض اللهی وحید که برای اخذ مدرک دوم یعنی کارشناسی زبان فارسی در کلاس دکتر نعمت الله موسوی با هم بودیم و مباحثی با هم داشتیم از جمله که ایشان که از اساتید زبان ترکی در دانشگاه آزاد تبریز بودند تلویحا می گفتند سلمان یک صحابه ساختگی هست ایشون که گویا بنا به سن تقریبا بالائی که دارند مراوداتی با استاد پور پیرار داشتند می گفتند که فارسها ( که معلوم نیست کدوم فارسها رو می فرمودند ) 150 صحابه جعلی به صحابه پیامبر خاتم صلوات الله علیه و آله اضافه کردند
از اون طرف حرف خنده دار یا گریه آوری هم که متأسفانه بسیار مشهور شده و توسط پان فارسیسهتای وطن فروش در همه جا پیچیده این هست که سلمان یک جاسوس! بوده و او بوده که باعث شکست لشکر ساسانی در مقابل اعراب بوده به طوری که نقطه ضعفهای ایرانی ها ! رو ( که هنوز ناشناخته مانده ! ) به اعراب گفته مثلا به اعراب گفته اگر بخواهید بر ایرانیان ! غلبه کنید باید سوار فیل بشوید و با فیل حمله کنید آن وقتها در لشکر ساسانی فیل وجود نداشته است آنوقت عربهای گرسنه بیابان کلی فیل دست و پا کردند و نگهداری فیل و سوار فیل شدن را یاد گرفتند و غیره که معلوم نیست چرا بعدها در کشورهای اسلامی مخصوصا در عراق که جبهه جنگ بوده الان خبری از فیل نیست و کلا در تاریخ اعراب به غیر از لشکر ابرهه خبری از فیل نیست و اصلا چرا باید سپاه ساسانی با آن دبدبه و کبکبه به خاطر فیل داشتن طرف مقابل آنهم بعد از چهار جنگ باز هم شکست می خورد و چرا نمی توانست در این همه مدت اعراب را شکست دهد .
و اگر این همان امپراتوری وسیعی بود که همه شرق عالم را در دست داشت به چه دردی می خورد وقتی نمی توانست در برابرتعدادی عرب بیابانگرد که فرماندهانشان به خاطر جمعیت کم شاید می توانستند اسم همه سربازانشان را از حفظ با حسب و نسبشان بگویند بگویند
به چه دردی می خورد این امپراتوری وقتی بعد از جنگهای متعدد هنوز نمی تواند به نقطه ضعفهای خود پی ببرد و آنها را اصلاح کند و مثلا زبانشان لال نسل و نژادی را از کره زمین بردارد و یا اقلا شکستی بر آنها تحمیل کند که تا سالها نتوانند سرپا بایستند
ما به چه چیز این امپراتوری افتخار می کنیم به قهرمانان اسطوره ای اش ! پس کجایند این قهرمانان ؟! کجاست آن نژاد برتر اما بی کفایت ؟! چرا هنوز بعد از جنگهای متعدد شکست می خورد چرا هنوز رقیب را نشناخته؟! چرا به ضعفهایش پی نبرده !؟ چرا نتوانسته جاسوسهای قدری در بین آنها بگمارد ؟! چرا هنوز فیل ندارد ؟! و چرا هنوز فیلهایش را در جنگ استفاده نمی کند ؟!
اما از آن سو بابک خرمدین ! بابکی که پان ترکها آن را نماد و سمبل مبارزه با شوونیسم فارس کرده اند بابکی که همه ساله در قلعه بابک تبریز برایش جشن می گیرند و شعار ضد فارس می دهند بابکی که برای خاطر او به زبان ترکی اصیلی حرف می زنند که خواندن نوشتن و فهمیدنش برای من آذرشهری سخت و گاها ناممکن است و...
او همان بابکی است که پان فارسیستها قهرمان ملی می خوانند و می گویند هم او بوده که 200 سال بعد از ظهور اسلام در برابر حجوم وحشیانه ! اعراب ایستاد و صد البته بسیار بیشتر از خیلی های دیگر که که در دفاع از وطن صدها برابر داستان خیالی بابک رشادت و هوشمندی و غیرت از خود نشان دادند برای بابک احترام قائل اند مگر نبود آن طفل 13 ساله ای که زیر تانک رفت چرا همین موجودات کثیف برایش جک می سازند چطور می توانند با اسم حسین فهمیده جک بسازند!؟ چطور می توانند همرزمان فهمیده را احمق فرض کنند ؟! و چطور می توانند شنونده جک خود را احمق فرض کنند ؟!
و او همان بابکی است که : www.google.com ( جستجو کنید )
او همان بابکی است تلوزیونائی مثل « گونز تی وی » حلوا حلوایش می کنند فیلمی شبیه بابک پیامبر برایش می سازند و پان ترکها او را پدر خود می شمارند و برای مبارزه با فارسهای ظالم! به او متوسل می شوند
اما او همان بابک خرمدینی است است که با هیچ دینی سر سازگاری نداشته و همان طوری که با زرتشتیان مبارزه جدی داشت به طوری که گفته می شود گفته می شود مزدکی ها یعنی بابک و اطرافیانش چون می توانستند بر خلاف آئین زرتشت با خواهر و مادر و دختر خود ازدواج کنند خرم دین گفته می شدند
او همان بابکی است که گفته می شود در اردبیل به اندازه موهای سرش مرد و زن و کودک مسلمان را به قتل رسانده
اما این که چه کسی خائن به وطن چه کسی خادم ان شاء الله به زودی مشخص خواهد شد
آلبرت اینشتین(فوت 1955 م) در رساله ی پایانی عمر خود با عنوان: "دی ارکلرونگ" Die Erkla"rung - von: Albert Einstein – 1954 یعنی:"بیانیه" که در سال 1954 آن را در امریکا و به آلمانی نوشته است - اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح میدهد و آن را کاملترین ومعقولترین دین می داند. این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه ی اینشتین با آیت الله العظمی بروجردی (فوت1340ش =1961م) است که توسط مترجمین برگزیده شاه ایران محرمانه صورت پذیرفته است اینشتین در این رساله "نظریه نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از (نهج البلاغه) وبیش از همه (بحارالانوار) علامه مجلسی (که از عربی به انگلیسی توسط حمید رضا پهلوی (فوت1371ش) و.. .ترجمه وتحت نظر آیت الله بروجردی شرح می شده) تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمیشود وتنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده "نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده اند.
از آنجمله حدیثی است که علامه ی مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم(ص) نقل میکند که: هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی میخورد و آن ظرف واژگون میشود.اما پس از اینکه پیامبر اکرم(ص) از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است ...اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه ی "نسبیت زمان" دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن مینویسد...همچنین اینشتین در این رساله "معاد جسمانی" را از راه فیزیکی اثبات میکند(علاوه بر قانون سوم نیوتون=عمل وعکس العمل). او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف "نسبیت ماده و انرژی" میداند:
E = M.C2 >> M = E :C2
یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عینا" به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد. او همچنین در همین رساله عقیده ی به "وحدت وجود" را از خرافات های شایع شده توسط ملا صدرا تلقی کرده و آن را از دیدگاه "فیزیک کلاسیک" و "فیزیک نسبیتی" به شدت مورد حمله قرار می دهد ...بطور خلاصه: او میگوید: هر موجودی دارای حیطه و مرز فیزیکی خاص خود است(حیز وجودی) که امکان ندارد با موجود یا وجود دیگری اتحاد یا وحدت داشته یا بیابد...در رابطه با "عقل" نیز با کمال شگفتی - انیشتین نظریه ی اخباریون شیعه را ( که عقل را نسبی میدانند و در حریم شرع و دین آن را بکار نمیبرند) صحیح دانسته و میگوید: حق با اخباری های شما ست وهنوز زود است که مردم این را بفهمند..اصل نسخه ی این رساله اکنون جهت مسائل امنیتی به صندوق امانات سری لندن - بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی- سپرده شده و نگهداری میشود... ـ (منبع)
در ادامه نیز فرمول ریاضی خاصی برای "عقل نظری بشر" ارائه داده و "نسبیت" آن را اثبات میکند... . اینشتین در این کتاب همواره از آیت الله بروجردی با احترام و به لفظ"بروجردی بزرگ" یاد کرده و از شادروان
پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ"حسابی عزیز" یاد کرده است.
3000000دلار بهای خرید این رساله توسط پروفسورابراهیم مهدوی( مقیم لندن) با کمک یکی از اعضاء شرکت اتومبیل" بنز" از یک عتیقه فروش یهودی بوده و دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خطشناسی رایانه ای چک شده و تایید گشته که او این رساله را به دست خود نوشته است.
آلبرت اینشتین در رساله ی پایانی عمر خود با عنوان: “دی ارکلرونگ”Die Erkla”rung - von: Albert Einstein - 1954یعنی:”بیانیه” که در سال 1954 آن را در امریکا و به آلمانی نوشته است اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح می دهد وآنرا کاملترین ومعقولترین دین می داند.این رساله درحقیقت همان نامه نگاری محرمانه ی اینشتین با آیت الله العظمی بروجردی است که توسط مترجمین برگزیده ی شاه ایران محرمانه صورت پذیرفته است.اینشتین در این رساله “نظریه ی نسبیت” خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از (نهج البلاغه) وبیش از همه (بحارالانوار) علامه مجلسی تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمی شود وتنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده “نسبیت” را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده اند. از آنجمله حدیثی است که علامه ی مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم(ص) نقل میکند که: هنگام برخاستن اززمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی می خورد و آن ظرف واژگون میشود.اما پس از اینکه پیامبراکرم(ص) از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است …اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه ی “نسبیت زمان” دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن می نویسد…همچنین اینشتین در این رساله “معاد جسمانی” را از راه فیزیکی اثبات می کند(علاوه برقانون سوم نیوتون=عمل وعکس العمل). او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف “نسبیت ماده و انرژی” میداند: E=M.C 2 >> M=E:C2یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عیناً به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد.اینشتین همواره از آیت الله بروجردی با احترام و به لفظ”بروجردی بزرگ” یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها یاد کرده با لفظ”حسابی عزیز“………………………