نگاه اول (انتخابات نهم)
اواخر اردیبهشت 84 مرد گمنامی که تا آن زمان وزیر یا نماینده مجلس هم نشده بود با شعار مبارزه با مافیای قدرت و ثروت و عدالت طلبی به جای شعارهای متداولی همچون بالا بردن سطح رفاه اجتماعی توسعه اقتصادی توسعه سیاسی آزادی مشکلات جوانان و ... پا به عرصه کلان سیاست گذاشت تبلیغات ناچیزش تقریبا مسخره و تن نحیف و قد کوتاهش برای این منسب کوچک و بی تجربه به نظر می رسید، از همان روز اول عجیبترین و بیشترین جکها به پیشوازش آمدند می گفتند اگر انتخاب شود پیاده روها را بین زن و مرد تفکیک می کند چراغ راهنمائی هوشمند می گذارد که خانمها و آقایانی که با هم می روند را جریمه کند و ... حاشیه ای شد برای انتخابات تا چند روز مانده به انتخابات نهم خوشبین ترین هوادارانش امیدی به انتخابش نداشتند خوش چهره به نمایندگی او در بحثهای تلوزیونی حضور داشت انتخابات به دور دوم کشید و دستان متحیر عوامل وزارت کشور خاتمی 14 میلیون رای احمدی نژادی را در برابر 10 میلیون رای هاشمی رفسنجانی از صندوقها بیرون کشید
نگاه دوم (روزهای نخست )
او انتخاب شده بود بهت و شادی مردم را فراگرفته بود تا چند ماه نقل مجالس و محافل این بود که چطور شد که اینطور شد دست رهبری را بوسید و حکم ریاستش را گرفت خط و نشانهای رئیس جمهور منتخب شدیدتر و شدیدتر شد جک ها هم یواش یواش شدیدتر می شد در همان روزهای نخست سیاستمدار کهنه کاری مثل هاشمی رفسنجانی گفته بود که عمر این دولت بیشتر از شش ماه نخواهد بود کابینه اش را معرفی کرد تقریبا هیچ آدم مشهوری داخل کابینه نبود او تقریبا به هیچ کدام از وزرای دولتهای قبلی و نماینده گان مجلس افتخار همکاری نداده بود حتی خوش چهره هم که دهانش را برای او پاره کرده بود انتخاب نشده بود و از همان روزهای اول بود که تقریبا تمام سیاستمداران چپ و راست و همه کله گنده های نظام کینه عجیبی از دکتر به دل گرفته بودند او که آمد تازه معلوم شد هاشمی چقدر با خاتمی رفیق است و ناطق نوری چقدر احترام خاتمی را دارد او که آمد خط حزب الله از هر دو حزب جدا شد البته همان حزب اللهی که بعدها باور کرد که از دکتر هم باید عبور کند
نگاه سوم (آغاز یک پارادوکس)
در همان روزهای اول تاسیسات انرژی هسته ای را که با نرمش و مدارای بیش از اندازه خاتمی و حسن روحانی پلمپ شده بود باز کرد و به همه وانمود کرد که دولتش در داخل دولت کار و سکوت است برای اولین بار که پشت تریبون سازمان ملل ایستاد سرش را بالا گرفت و ترس و غضب را در دلهای جهانخواران سرازیر کرد و این دعا برای اولین بار: (اللّهم عجّل لِولیکَ الفرج والعافیة والنصر واجعلنا مِن خیر اعوانه و انصاره و المُستَشهدین بین یَدَیه) از منجی جهانی گفت هولوکاست را به سخره گرفت و اسرائیل را نشانه رفت از همان اول نشان داد که عمده ی کار و زندگی اش دشمنی با اسرائیل است اما کمی آنطرفتر وزیر میراث فرهنگی و گردشگری اش که مشائی نام داشت آب پاکی را روی دستانش ریخت و در یک مصاحبه ساده و در موضعی کاملا مخالف گفت ما با همه ملتها حتی ملت اسرائیل ....... بهانه معقول و درستی بود ملت اسرائیل!! مگر اسرائیل هم ملت دارد؟!!! و بدبختی اینکه احمدی نژاد که شاید هیچ سخرانی بدون موضع گیری بر علیه اسرائیل نداشت مرد مرموزی را در کابینه داشت که با وجود این سوتی روز بروز قوی تر می شد او استاد جلب توجه بود از یک طرف توجه رئیس جمهور را به شایستگی های داشته و نداشته اش جلب می کرد و از طرفی توجه رسانه ها را برای گیر دادن به رئیس جمهور، احمدی نژاد در داخل و خارج درگیر بود و حالا آدم می بیند آن بنده خدائی که کتاب احمدی نژاد معجزه هزاره سوم را نوشته بود زیاد هم بی راه حرف نزده بود در داخل چپها و راستها دست در دست هم داده بودند و در خارج قدرت اصلی سیاست بین الملل با همه تجهیزات و رسانه هایش رودرروی او ایستاده بود و دکتر روز به روز تنهاتر می شد
ادامه دارد ....