این نوشته مربوط به چند ماه پیشه البته با یه ذره تغییر ولی خوب گفتم ...........
شهدا فراموش نمی شوند حتی اگر فراموششان کنیم
سلام راشل اگر چه دیر شناختمت اما باید اعتراف کنم در برابر همه راشل ها احساس حقارت می کنم
الآن سال 2010 شده و تو در 2003 مانده ای و زمان ما را به سمت نیستی پیش می برد
تو نشان دادی که جربزه اش را داری البته اگر می خواستی به مردم
نشان بدهی صد جور دیگر هم می شد اما تو عوام فریب نبودی تو خدای یکتا را بهتر از من شناخته بودی حتی بهتر از نوه امام تا در مقابل کودکان فلسطینی قرار نگیری تو شعار هر کس با ما نیست بر علیه ماست فرزند شیطان ( رئیس جمهور سابق کشورت ) را خوب فهمیده بودی تو یا حق یا باطل بودن را هم خوب فهمیده بودی
سلام خدا بر تو
سلام راشل نمی دانم خبر داری یا نه رسوائی های بزرگ ادامه دارد فکر کنم مروه را نمی شناختی مروة الشربینی را می گویم که منادیان آزادی و لیبرال دموکراسی در جواب دادخواهی کشتندش و حتی شوهرش را هم که می خواست به فریادش برسد را هم به قصد کشت زدند
مطمئن باش افتضاح ها کم نمی شود تا فراموشت کنیم و البته شهید فراموش نمی شود حتی اگر فراموشش کنیم !
هنوز (23/7/88) نمی دانم اهل کدام شهر امریکا بودی آریزونا شیکاگو لس آنجلس نیویورک وشنگتن اما نمی دانم می دانستی که هر کدام از این نامها در چشم بعضی از جوانان ما اوتوپیای آزادی و شهر آرزوهاست )
هجر تو غروب!
حرف خوبی نزدیم !
در ساحل تو مثل به جوبی نزدیم!
ای یازدهم سروش آوای خدا !
رفتی و دگر می ربوبی نزدیم !
سالروز آغاز عصر غیبت تسلیت باد .
ای تکسوار لحظه های عاشقانه
ای زینت آئینه های بی بهانه
در جان پاکت کربلایی زهر خورده
تشنه ترین جانباز طوف هفتگانه
بیت الحرام حرمتت در عرش برپاست
ای آبروی مسجد و محراب و خانه
تنها تورا بیمارها بیمار خواندند
فریاد از ظلم نهانی زمانه
حک کرده بر کتفت جوال نان و خرما
بیمار را ره نیست بر رزم شبانه
ما را به اسرار صحیفه ره ندادی
ورنه زشعرم چوب در می زد جوانه
خاک مزارتان همیشه آفتاب است
چار آفتاب بیکران و بی کرانه
مدح شما ها در سکوت شاعران است
وقتی به پایان می رسد شعر و ترانه
قربان تو که نام تو را میــتوان شنیــد
این شور را به حد طلب میتوان چشید
تو از تبار غربت زیبــای احمدی
تو پاره دل گل گلها محمدی
گویا علی به جای دلت راه می رود
چاهی نمانده است و پی چاه میرود
نور نگاه فاطمه در چشمهای توست
چون نسل فاطمه همه در کربلای توست
تنهائی قشنگ تو میراث مجتبی است
هم کربلا و جنگ تو میراث مجتبی است
قربان تو که نام تو نور است یا حسین
رمز شب و دعای ظهور است یا حسین
سجاد تو نمایش جانبازی خداست
عرفان کلام اوست شهید گل فناست
سقای تو به دست همه آب می دهد
بوی غریبی گل مهتاب می دهد
هم زینبت نماد صبوری انبیاست
هم اکبرت طراوت زیبای اولیاست
از قاسم برادرت الماس شرمگین
زو لفظ عشق و کلمه احساس شرمگین
انصار تو مفسر آیات اعظم اند
تاج فرشتگان خدای محرم اند
درج اشعار این دفترچه در هر سایت و وبلاگی با قرار دادن این لینک ( شاعر )در زیر آن بلا اشکال است
-----------------------------------------------------------
بیت الحرام ماه محرم ز ره رسید
ماه تمام ماه محرم ز ره رسید
خورشید خاکدان تیره ما با غروب سرخ
با لاله های یک شب پرغم ز ره رسید
اینجا اگر چه یاد شقایق غریبه نیست
زیبایی مضاعف و مبهم ز ره رسید
این فاجعه که درس عبرت تلخ من و شماست
با کاشها و حسرت عالم ز ره رسید
--------------------------------------------------------
و باز این زیبای تلخ ، این شرنگ اهورایی بر سر راه ماست
دیگر آب هم روضه خواهد خواند
دیگر کودکان 3ساله هم بلد خواهند بود روضه بخوانند
دیگر همه زمین روضه خواهد خواند برای آن حادثه عظیم
دوباره وقت حج شد دوباره پر تردد
دوباره خون و لابد دوباره خود پرستی
دوباره باز ابامکر دوباره آل سفیان
دوباره مکر و عصیان دوباره قتل و پستی
دوباره خودپرستان و ارتداد مستان
دوباره اهل کوفه ذلیل حکم پستان
دوباره نانجیبی چه قصه عجیبی
دوباره حب دنیا دوباره بت پرستی
اویس های مجنون ،جنون و آتش و خون
دوباره کرده هامون خطر قبیله هون
دوباره بی قرارند در انتظار یارند
یمانیان عاشق هنروران هستی