لطفا یه ذره با حوصله گوش بدید چون حرفی که من می زنم ممکنه تو نگاه اول بچگانه به نظر برسه
ما خیلی جاها نیاز به افرادی داریم که در عین حال اینکه در رشته مربوط به سازمان یا قسمت یا کارخونه ای که توش مشغول به کارند داشته باشند مدیریت هم بلد باشند حساب کار هم دستشون باشه حساب خدا و دینشون رو هم داشته باشند یعنی یه اطلاعات جامعی از همه چیزهائی که بهش مربوط میشه داشته باشه
خیلی ها هستند که مثلا رئیس یه بیمارستان هستند ولی فقط پزشکی بلدند و از عهده مدیریت نیروهاشون برنمی آند خیلی ها هستند ورزشکار خوبی هستند ولی به درد مدیریت یه مجتمع ورزشی نمی خورند و حتی یک تیم رو هم نمی تونند سرپرستی کنند
البته ممکنه بعضی ها بگند وقتی اینترنت هست چه نیاز به اطلاعات جامع هست که البته اگه اینترنت کامل باشه حق با این آدمهاست ولی اولا اطلاعات اینترنت به درستی قابل جستجو نیبست و ثانیا خیلی از اطلاعات در اینترنت ارائه نمی شن چون نویسنده اونها براشون زحمت کشیده و شامل قانون کپی رایت هستند و ثالثا مراجعه کردن به اینترنت برای هر سوال کوچیک و بزرگی وقت گیره و شاید بیشتر از زمان آموزش زمان خواهد برد چون بالاخره این اطلاعات باید در مغز و روح انسانها بشینه بعد ...
جواب بعضی ها هم این هست که به جای یک رئیس هیئت رئیسه داشته باشیم که هر کدوم تخصص خاصی داشته باشند که البته این هم اونقدر حرف غیر عملی هست که هیچ جای دنیا استفاده نمیشه ( البته استفاده نشدن دلیل بر غلط بودن نیست ولی خوب در این مورد همه دلشون می خواد این شکلی باشه ولی شدنی نیبست)
در کل رشته اطلاعات عمومی باید شامل حدود 400 واحد درسی باشه که در ده سال به دانشجویان ارائه بشه دانشجویان این رشته باید با داشتن اطلاعات عمومی وسیعی از اقتصاد ریاضیات روابط عمومی علوم تجربی الهیات و سایر رشته های ضروری بتونن افراد حکیم و چند جانبه نظر و چند بعدی باشند ? این رشته یا در جاهای دیگه دنیا تدریس نمی شه و یا اینکه اگه بشه بسیار محرمانه هست پس باید خودمون با استفاده از اساتید خبره از دانشگاه های مختلف سنگ بنای اون رو بذاریم
در هیچ جای دنیا لباس کشیش رو به خاطر بد بودن چند کشیش و لباس پزشک رو به خاطر بد شدن چند پزشک حذف نمی کنند ولی ما لباس علمای دینمون رو به خاطر بد شدن چند طلبه مشهور یا غیر مشهور و چفیه رو به خاطر بد شدن تعدادی از بسیجی ها بد و حذف شدنی می دونیم / چفیه نماد مقاومت در برابر بزرگترین و کله گنده ترین دزد دنیا یعنی تشکیلات صهیونیسم جهانی هست و این لباس رو به خاطر اینکه چند تا دزد کوچولو که از همون قماش هست انداختند کنار نمی ذاریم
و اما قسمتی از ایمیلی که حرفشو زدیم:
خط مقدم راهپیمایی روز قدس
دوستان لطفا با دقت به عکس ها نگاه کنید (حذف شده) بله درست حدس زدید عکس آقای خاوری مدیرعامل بانک ملی در راهپیمایی روز قدس است چفیه رو داری خدایی. الان در کانادا توی ویلای 4 میلیاردی که با پولهای من و شما که بهش میگن بیت المال داره حال میکنه و به ریش ما می خنده .......لطفا برای همه بفرستید تا بدونیم. راستی این چفیه چقدر برام آشناست !!!!!! آره خودشه
و در آخر با کمال واقت اومده بود
دزدان همگی همره این قافله هستند!!!
آخرین بروز آوری این پست جمعه 23 تیر 1391 ساعت 15:25
چیزهائی که این پائین نوشتم حرف یه روز و دو روز یا یک سوء تفاهم با یک دوست نیست یک براورد کلی از برخوردهائی هست که با من و امثال من در جامعه خودمون و توسط برخی از دوستان نادان و بسیاری از دشمنان هفت خط صورت می گیره، به همین علت هست که این پست هم درد دل هست وهم سیاسی و هم اجتماعی و هم روانشناسی
من یک ایرانی واقعی هستم چون :
چون از روزی که خودم را شناختم تا امروز از دوست و دشمن از بیگانه و آشنا توسری خوردم تا آدم بشوم ، تا طرز فکرم طرز لباس پوشیدنم طرز صحبت کردنم استاندارد بشود .
آنها به من فهماندند که هیچ چیزی نمی فهمم و فقط آنها می فهمند.
آنها به من فهماندند که زبانم دینم فهمم شعورم و همه چیزم تنها یک زیر نویس است .
آنها به من فهماندند که باید همیشه به خودم شک داشته باشم تا همیشه وسواس داشته باشم تا همیشه صدایم بلرزد تا دستم به هیچ کاری نرود تا امروز که حتی نمی توانم نماز بخوانم
آنها به من فهماندند که من لیاقت هیچ چیزی را ندارم حتی یک زندگی مشترک چون باید در هر زمانی که هستم و در هر جامعه ای که هستم بهترین چیزی که ممکن است را برای اثبات صداقتم بپردازم و وقتی نتوانسم بهتر است بروم بمیرم
آنها به من فهماندند کلاس در کلمه های است که معنی آنها را نمی دانم.
آنها به من فهماندند در مدرسه فقط چوب بود که مرا باسواد کرد.
به من فهماندند که با شمشیر مسلمان شده ام اما نفهمیدم مغولها چرا مغول آمدند و مسلمان رفتند...
به من فهماندند که پادگان مرا آدم می کند اما نفهمیدم چرا .......
همیشه همه مواظب هستند که من پررو نشوم ، جواب سلام من واجب نیست چون من حتی بلد نیستم زیرنویس فیلمهایشان باشم.
و بیشتر از هر چیزی به روح من تجاوز شد? حتی بیشتر از مغزم ...
جواب سلام من واجب نیست ثواب هم ندارد چون اگر پررو بشوم دردسر درست می کنم...
من و نسل من سوخیتم اما شما دوست عزیز شمائی که می فهمید
به یک چیز خوب فکر کنید:
کودکتان را تحقیر نکنید ، به فهمش احترام بگذارید بگذارید سرو صدا کند اما پای کارتونهائی که می خواهند تحقیرش کنند آرامش نکنید بگذارید فریاد بزند......
خیلی وقت بود به اون صورت سراغ شعر نیومده بودم ولی چه کنم که عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد و یکی مثل من هم نتونه در این مورد سکوت کنه
پرسیدم از یاری ، آن بد بود یا این؟!
یک عمر در سختی ، یا یک نفس بی دین....؟!!
گفتا که معلوم است ، پرسیدنت از چیست؟!.....
آهسته صحبت کن یا یک کمی بنشین...
گفتم که یک شیطان ، سب النقی کرده
آنهم در این اوضاع ، تا خود دهد تسکین
گفتا که اینها هم ، از پوچی اینهاست
از اینکه افتادند ، در چاهی از سرگین
از چاه بالا را ، آنگونه می بینند
عبرت بگیر ای دوست ، ای چشم عبرت بین
گفتم که آخر او شاهین بود اسمش
او با هواپیما از رٌم رود تا چین
گفتا مثل باشد زلفـــٍ علی بعضا اسم کچل باشد
یا اینکه می بینی ناکس تر از کرکس مانند آن شاهین
با توجه به وجود برخی از ایرادات این پست در تاریخ 24 اردیبهشت 91 بازسازی و مجددا با عنوان از سلمان تا شاهین پست شد
در اواسط دهه 60 یک موجود خودشیرین و پلید به نام سلمان انیس رشدی پس از نوشتن تعدادی مقاله و داستان نسبتا توهین آمیز و دشمن پسند و گرفتن جایزه نوبل ادبی در میان سوت و کفهای دشمنان دانا و شبه مسلمانان نادان داستان طنز گونه و هتاکانه آیات شیطانی را نوشت و تیر خلاص را شلیک کرد ، در این لحظات حساس مقدسها که بی خبر بودند و خود را و دینشان را به قضا و قدر سپرده بودند و روشنفکرهای مذهبی هم که تا حالا سکوت کرده بودند این تجاوز آشکار را هم تحمل کردند تا این چوبی که نرم نرمک وارد گلوی دین شده بود تا ته پیش برود و در میان سوتها و کفها بشریت را خفه کند که ناگهان در این میانه روح خدا وارد کالبد بی جان لحظه ها شد آن پیر جمارانی نعره ای به وسعت همه کره مسکونی خدا سرداد ! مو بر تن کفتارها و روباه ها راست شد ، و کفتار به لانه خزید
اینها کارشان فحاشی است و فحش شعار است ریشه اش در منطق نیست که بشود نقدش کنیم ، فحش های این شکلی به چاشنی یک یا چند هنر شیطانی آراسته می شوند و تنها راه مقابله با فحشهای هنرمندانه کشتن و کشته شدن است
مدتی گذشت شیر غریده بود اما از انتقامی که به لشکری از شیرهای جوان سپرده بود خبری نبود و شیرهای جوان به جای پیدا کردن کفتار و روباه گاه به خوردن عسل معنویت بی دردسر و گاه به لاشه های صحرا کفایت کرده بودند ، کفتار ها و روباه ها که دیگر ماجرا را چندان جدی نمی گرفتند ، آرام آرام از مخفیگاه هایشان بیرون آمدند اما این بار توله های رنگارنگی پس انداخته بودند که دست کمی از خودشان نداشت ، آنها هم مثل والدینشان یواش یواش پیش می آمدند همه کلمه ها را تسخیر می کردند و جایزه می گرفتند قبح و حیا کمرنگ نشان می دادند و جایزه می گرفتند از پائین به بالا می آمدند از پوست شروع می کردند و تا مغز را کرم می انداختند
چند سال پیش موجودی به نام شاهین نجفی در عرصه موسیقی متولد شد و این توله کفتار ماجراجو و جویای نام برای خوشایند عوام کاسه دردها و مشکلات مردم بر سر مددکاران بی نام و نشانشان خرد می کرد تا خودی نشان بدهد دزدهای واقعی را مخفی می کرد و مالباخته ها دزد نشان می داد ، کسی صدایش درنیامد ، سراغ احمدی نژاد رفت کسی صدایش درنیامد ، سراغ ملاها رفت کسی صدایش درنیامد سراغ ولی فقیه رفت کسی صدایش درنیامد ، دیگر مطمئن شد که آخرین پله این نردبام را بالا رفته است از پشت بام شلیک کرد ، تیر خلاص برای شکستن حرمت هادی تیر خلاص برای شکستن حرمت هدایت تیر خلاص برای شکست حرمت علی ابن موسی علیهما سلام
او چوب زیبایش را در آورده بود عصا موسی آنجا نبود که اژدها بشود و بسوزاند همه تعجب کرده بودند ، دهان فرهنگ باز مانده بود ، چوب وارد دهان فرهنگ شده بود و اهالی فرهنگ داشتند مزه می کرند این آبنبات است یا چوب شور ، چوب کلفت تر و کلفت تر می شد و پیش می رفت این چوب دیگر بیرون نمی امد تا مجال نفس کشیدن باشد
شاهین نجفی را بکشید
و این بار آن مرجع عالیقدر شیعه فتوای فرموده که شاهین نجفی را بکشید احتمال هم دارد برای انجام این کار کشته بشوید اگر کشته شدید که بهشت ابدی در انتظار شماست و اگر کشتید و گریختید جایزه صدهزار دلاری و عزت و احترام در میان شیعیان مولی علی ابن موسی الرضا
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون